در زیر تاق عرش، بر سفره ی زمین
در نور و در ظلام
در های وهوی و شیون دیوانه وار باد
در چوبه های دار
در کوه و دشت و سبزه
در لجه های ژرف، تالاب های تار
در تیک و تاک ساعت
در دام دشمنان
در پرده ها و رنگ ها، ویرانه های شهر
در زوزه ی سگان
در خون و خشم و لذت
در بی غمی و غم
در بوسه و کنار، یا در سیاهچال
در شادی و الم
در بزم و رزم، خنده و ماتم، فراز و شیب
در برکه های خون
در منجلاب یأس
در چنبر فریب
در لاله های سرخ
در ریگزار داغ
در آب و سنگ و سبزه و دریا و دشت و رود
در چشم و در لبان زنان سیاه موی
در بود
در نبود،

هر جا که گشته است نهان ترس و حرص و رقص
هر جا که مرگ هست
هر جا که رنج می برد انسان ز روز و شب
هر جا که بخت سرکش فریاد می کشد
هر جا که درد روی کند سوی آدمی
هر جا که زندگی طلبد زنده را به رزم،

بیرون کش از نیام
از زور و ناتوانی خود هر دو ساخته
تیغی دو دم!

ملهم از «لوک دوکن»
۱۳۲۷

© www.shamlou.org سایت رسمی احمد شاملو